امدم تو حیاط برم مسواک بزنم ماه دیدم ک چقد
قشنگه
و تو مرور شدی توی ذهنم
گرفتم ی مسیر طولانی برأی راه رفتن و دارم ادامه
میدم
برگشت کی باشد و خواب من کی
خدا میداند و بس
دلتنگ توام ماه من
ااروم اروم تایم داره میاد ب ساعتای مزخرف
و پرفکر شب
و میمونه منم و قرصهای خواب و ضد استرس
دیگ اروم اروم حس میکنم تنها چیزی ک
بعد این همه سال ازش برام
یادگاری مونده همینه ،
راستش هرچی از طرف تو برأی من باشه
قشنگه
مث خودت
حیف ک تو برأی من نشدی
و هزاران حیف ک خودت کلی درد و رنج داری
خدایاااااااا به
عظمتت ب تمام اون بندهایی ک حرمت دارن پیش قسم
حال دلش خوب کن و اونو ب بچش برسون
و هرچیزی ک قشنگه براش رقم بزن
حال مادرشم روبراه کن تو خدایی و توانا و من بنده
کمه تووو ازت اینو میخوام
پس بخاطر ی ذره بندگی هم ک پیشت دارم
کمکش کن .
نشسته ام ب انتظار یار
صد حیف
ک دل یار پر درد هستو
بی قرار
شبت قشنگ زیبای من گل سرخ من.
میگفت همیشه بستنی خَیلی دوس دارم
کاش توام بودی
کنارم
و من مث یخ اب میشدم برأی
تمام
زیبایی هات
و سوال اینجا
چرا بستنیش مزه نداره
شاید من حس چشاییم از دست دادم
تو غم انگیز ترین دوری دوران منی.....
شاید تنها راه خالی کردن این دل تنگ همین
نوشتن چندتا خط باشه اونم
اینجا ک هیشک نمیدونه
خداکنه هیشک ب همچین دردی تو
زندگیش دچار نشه
خداکنه خدا هوای همه ماهارو داشته باشه
خداکنه حال دل هممون خوب باشه
و خداکنه من
نباشم