رد میشیم از کنّار ادما بدون اهمیت دادن ب حرفشون
ب واکنششون ولی
فکر نمیکنیم با کوچکترین اهمیت ما لبخند ما شاید
ی کمم شده حالش خوب بشه
سعی کنیم
ی نفر ک تو صورتمون نگاه کرد حداقل بهش
بخندیم
حتی اگ این خنده از ته دل نباشه
دلخوشی ادما بعضی وقتا خلاصه میشه تو یه کار
کوچیک
اخه اگ من دیدم ادمارو
ب درد کارای بزرگ نمیخوریم
تمام !!!
بیرون ک میرم وضع هوا
این تغییر درختا ، تغییر رفتار ادما ، تغییر هوای یهویی عصرا
اون اندک بارونی ک با رعد برق میاد
خودکار
دلم و فکرم میره ب یاد سالهای
ک بی تو توی فصل عاشقی
گذروندم
چ خیابونایی رو تو ی حال غریب ب یاد تو نگذروندم
و تو در اون لحظه کجا بودی و چکار میکردی
هنوزم بهم غم میده
کاش میشد برگرده به خَیلی سال قبل و تو مال من بشی
تک تک این فصلا این روزا این دقایق
برأی من مثل هر بار با زجر عذاب مردنه
میگن پاییز فصل عاشقاست
و ببین من چی کشیدم توی
این
فصل بدون معشوق
امیدوارم همه فصلای زندگیت بهار باشن
و همیشه لبت خندون
کنّار بچه نازت
ی چند روز پیش ی نفر غریبه نمیدونم چیشد
یه جمله بهم گفت خَیلی
ب دلم نشست و ی شوک غم بهم وارد کرد
گفت :
زیاد فکر نکن بعضی وقتا اونجوری ک دل ادم میخواد پیش
نمیره
تلخ بود ولی قشنگ بود
امدم سوار ماشین شدم داشتم میرفتم طرف خونه
این جمله خَیلی ذهنم مشغول کرد
و اینک چرا بهم گفت
اروم اروم ک تایم داشت میگذشت
رسیدم ب جایی ک جایگاه أبدی همه ماهاست
و ی دفه دیدم کلی از دوستام زیر این خاک دفن شدن و این دنیا
تقدیر و قسمتش دست اون بالایی
شاید این دنیا نشه برا دلت کاری کنی
ولی اون دنیا
حتما از
خدا برات میخوام کاری کنه
امضا:سای...
داشتم غذا میخوردم یه دفه ذهنم مشغول
شد
مشغول اینک خانوادم دور برم هستن و نمیدونن تو
دلم چ خبره
ذهنم چقد مشکل داره و چقد ماها از هم بیخبریم توی جامعه
و چ مشکلاتی داریم ب دوش میکشیم
خسته و عاصی از روز شبهای تکراری
ولی ب رو خودمون نمیاریم
شاید میترسیم ، میترسیم ک ضعیف بشیم
و شایدم نه هیشک نیست ک بفهممون
گیریم فهمیدمون
این کجای دردو دوا میکنه کجای این حال داغون
خوب میکنه
خستگی تو وجود بعضیامون ایقد زیاده ک زده ب روح و روانمون
نمیدونم از کدوم درد بنویسم یا از این وجود پوچ و بی ارزش
چی بگم
فقط تنها چیزی ک میتونه یکم حالم بهتر کنه نیست
و اینجوری معلومه نخواهد بود
و من میمونم و ی دل تنها
و غم و بغضی
ک
میخواد خفم کنه
نمیدونم چجوری این همه سال زنده موندم
چجوری تحمل کردم نبودش
و چجوری شبام روز شد
روزام شب
چجوری تاریکی شبا تو روزای تنهایی
منو نکشت
چجوری من تنها زنده موندم
بدون تو
شاید مردم
خودم
بیخبرم