Gol Sorkh

سرا پا اگر زرد و پژمرده ایم ولی دل به پاییز نسپرده ایم ...

Gol Sorkh

سرا پا اگر زرد و پژمرده ایم ولی دل به پاییز نسپرده ایم ...

مهم نیست..

چرا همشً ارزوی مردن دارم نمیدونم

؟؟؟

  ادامه مطلب ...

نمیتونم

من دیشب مث هر شب اصن خوابم نمیبرد اما  ادامه مطلب ...

نمیدونم

یکم چشام باز میکنم و دور برم میبینم.
ی دفع ی حال عجیبی بهم دست میده اینو میخام ک 
همشً بخابم و ده روز یا ده ماه یا ده سال دیگ 
پاشم
سری ک از شدت درد ب حال انفجار داره میره و ی 
بیحال !!!
فکر ک میکنی ب بیهودگی دنیا و این عمر دلت 
میخاد ی جا ساکن وایسی 
ایقد هیچکار نکنی ک همونجا بیوفتی 
بمیری ،
نهایت بی میلی برأی زندگی ،
و خسته تر از اونی ک فکرش کنی
همینجور مث هشت پا ک طعمه رو میگیره یا 
ماری ک حلقه میزنه دور ی چی
ذهن منم در همون حد گرفتار تاریکی و نا امیدی
،
سرمو بالا میگیرم و ادمایی ک تو زندگی برخورد داشتم مرور میکنم . 
چرا هیچکدوم دلنشین نیستن؟ 
چرا هیچکدوم حس خوب نمیدن ب ادم و از هر کدوم 
ی حال خراب و  یا خاطرهای پر عذاب 
برام دارن؟ 
من نمیدونم تو این دنیا تا این سن ک 
رسیدم چرا ایقد 
بیخود و بی جهت زندگی کردم !!!!
و از همه مهمتر اینک 
چ کنم من بعد؟؟؟ 
با روان اشفته 
و حال 
خسته؟!!!!