ی دفه همه چی برات بی معنی میشه!
حال مسخره أیه ، هر چند مدت ی بار سراغم میاد ،
از همه چی خسته ، بیزار
دیگ حالی بنویسم و گلایه هم کنم ندارم
یه بعضی وقتا ب خودت میای میبینی حتی انرژیت از اونی هم فک میکنی خَیلی کمتر و امید نداری،
حالا این ب کنّار ، شنیدم میگن بچه باعث امید ب زندگی و
ادامه دادن میشه ،
یکی نمیاد بچش بده ببینیم چ شکلیه
سلام
امیدوارم حال ادما خوب باشه، امید تو این کشور برا همه روز ب روز کمتر میشه . زیاد سیاسی نیستم ولی
این قطعی اینترنت و این خر فرض کردنمون
دیگ داره حال بهم میزنه ،نمیدونم چ گناهی کردیم ایران
ب دنیا امدیم خخخ
ولش همینجوری داغون هستیم حالا بخایم
ضدحالای این کشور رو هم مرور کنیم .
زیاد کار خاصی امروز نکردم
غروب ک از باشگاه برگشتم . تو حیاط مار دیدم
خلاصه ی ساعت تو درخت درگیرش بودم
اخرش هم قصر در رف خخخ
و حالا کجا کمین کرده ک بیاد انتقام بگیره خدا میدونه
راستش بهش حق میدم دنبال انتقام باشه
اخه ببخشی یا بسپاری ب خدا
خدا هم مهربون میبخشه
پس بهتره با تمام توانی ک میتونی جواب بدی و انتقامت بگیری
تو زندگیم ب ادمای زیادی حال دادم و کمکشون کردم از مرام و معرفت و خانواده و مال و پولم براشون زدم ولی اخرش با
حرومزادگی جوابم دادن و در حقم کاری کردن ک حتی
خود خدا هم مات موند و کفت واقعا اینا بندهای منن؟؟؟
جل المخلوق!!!
خلاصه بگذریم داشتم میگفتم
من صبرم زیاد
منتظر میمونم
میگن هرچیزی ب وقتش ،
منم
منتظرم وقتش برسه.
.
این حرفا الکی و بیخیال
از گل سرخم بیخبرم کاش خبری ازش میشد
کاش ب صورت اتفاقی یا تصادفی
جایی میدیدمش
دلم
تنگشه!
سلام وقت بخیر امروز راستش بازی میکردم با گوشی حسم نمیکشید بیام پست بزارم
شاید هف هش ساعت Fishdoomبازی کردم
و البته کوییز هم سر زدم خخخ
این روزا ذهنم بیش از حد
درگیر مسائلی میشه ک برأی روحیم خوب نیس
پس باید
ی جوری خودم مشغول کنم ،
اینک بلاتکلیف هم هستم بی تاثیر نیست
موندم چ کنم ، نگاهی ب گذشته میکنم ک دست از همه چی کشیده بودم و قصد داشتم
سفر کنم و برم از اینک کشور !!!
ولی اتفاقی ک باعث شد بمونم و بخام تصمیمی برأی
اینده بگیرم تو بودی
و حالا من موندم از کجا و چجوری شروع کنم
اصن
این شروع کردن ارزشش رو داره
چی بگم والا بزار ی بار هم شده ایقد منفی ننویسم.
این نوشتن واسه اروم کردن ذهنمه
راستش کسی نیست باهاش حرف بزنم
یا کسی باشه درکم کنه
فقط مینویسم ک از ذهنم بره بیرون یکم
جا خالی بشه
برأی حال بهتر ،
چند روز دیگ پاییز میاد و اول مهر
همون حس غریب ناخواسته داره
کشیده میشه طرفم
الان ک دیگ مدرکم گرفتم
تصمیمی هم برأی ادامه تحصیل ندارم
نمیدونم
چرا بازم برأی روزهای تعطیل و بخصوص جمعه تنگه میشه خخخ
چی دارم میگم نمیدونم .
کجا بودیم ؟ اره یادم امد اینده !!
راستش ی مشاور احتیاج دارم ی روانشناس خوب
خودمم گول میزنم الان چند سال امروز فردا میکنم ،
کدوم یکی از این روزا باشه و عجل بیاد
و پر بکشیم
خدا میداند
اما...
همین ک تو هستی روی این زمین و نفس میکشی
خودش جای امیدواری و حال خوبه
من ک از تو بیخبرم
ولی هر لحظه و هر حال
ارزو و دعایم حال خوبته
راستی ...
هیچی
شبت بخیر زیبای من '