دیروز نرسیدم برم باشگاه ، امروزم اینجوری معلومه حالم
نمیزاره برم و ی سردرد خفیف هم دارم
و کسل ،بیحال
نمیدونم جدیدا ک رمز این وبلاگم بعد سالها پیدا
کردم ، هر وقت دلم میخاد بهش سر بزنم
ی چی بنویسم
شاید تنها جایی ک تو این دنیای بزرگ الکی دارم همینجا
اینک بدون رفیق و رفتن جایی و کار خاصی کردن
زندم ،
جای تعجبه ، و شاید دلیل این حالمم همینه ،
ولی وقتی با هیچی ادم حال نمیکنه خوشحال نمیشه
انرژی نمیگیره
باس چکا کنه؟؟؟؟
ادما تو خیابون یا أطراف میبینم
هر کسی با یه شوق و امید خاص داره ادامه میده و سرگرمه
تعجب میکنم
چرا همه چی پوچه؟؟ کسی خبر داره از این وضعیت !!!
میدونین ترسناک چیه؟
اینک ینی این حال موندگاره؟؟؟ و من
ی عمر همین شکلی خواهم بود؟؟؟
حالا گیرم سی سال دیگ قرار باشه من تو این دنیا باشم و
زندگی قرار باشه بکنم
هولی شت فکرشم با این وضعیت روحی حال حاضرم
سخته ،
تنها چیزی ک ته دلم میخام اینه ک خداکنه هیشک
این إحساسی ک در حال حاضر من دارم
نداشته باشه.